استغاثه 31

ساخت وبلاگ
سلام بعد از چند وقت دوباره استغاثه خواندم یک دل سیر باریدم! مثل هر هفته مسافر شب شدم و تا شهرستان آمدم  سفر شب ای بسا که عجیب است مخصوصا که سرگرمی دم دستت نبلشد و به فکر فرو بروی  در خانه برعکس همیشه مهربان و سرحال نبودم آنچنان که خواهرم به طعنه گفت روزه سکوت گرفته! یک جین کتاب نخوانده(نیم خوانده) د استغاثه 31...
ما را در سایت استغاثه 31 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmasirname0 بازدید : 47 تاريخ : يکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت: 10:23

در تاریخ آمده است که چون هاجر(همسر ابراهیم) هفت بار بین صقا و مروه دویدخسته شد و امیدش همه ناامید گشت و دل برید از سعی کردنآن گاه خداوند زمزم را در زیر پاهای اسماعیل نهاد از همین رو عمل هاجر را سعی نامیده اند سعی به طلب یاری دنیامن امشب صحبت کردم با خانواده یعنی سعی کردممنتهای هوش و ذکاوتم را به کا استغاثه 31...
ما را در سایت استغاثه 31 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmasirname0 بازدید : 29 تاريخ : يکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت: 10:23

قرار است فردا مادرم زنگ مجدد بزند و خبر بدهند

احتمال زیاد پاسخ اشان برای جلسه اولیه هم منفی است 

چون دختر بزرگتر ازدواج نکرده در خانه دارند!


خدا لطف اش در جریان است

راستش تصمیم گرفتم نتیجه برایم مهم نباشد 

میدانم که هرچه شود خیلی در کلیت زندگی فرقی نمی کند

لقد خلقنا الانسان فی کبد

همانا ما انسان را در رنج آفریدیم

استغاثه 31...
ما را در سایت استغاثه 31 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmasirname0 بازدید : 38 تاريخ : يکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت: 10:23

از جمعه ای که به آلودگی گذشت 4 روز گذشتهمن دلتنگ شب جمعه ای هستم که از راه برسد و عقده ی دل بگشایم با معبودمروز هایی که گذشت و  این جا نیامدم به تمنای بخشش معبود بودنه این که این جا را رها کرده باشمخطاب به آن دو عزیزی که زیر پست مرثیه نظر داد بودند...تشکر!راستش بهانه ی نوشتن این متن نظر شما بود وگرن استغاثه 31...
ما را در سایت استغاثه 31 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmasirname0 بازدید : 38 تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت: 10:46

رفقاعجیب حال بدی دارم دعا کنیدعجیبخوب بودم در راه که می آمدم صحنه هایی دیدم که آتش شهوتم را برانگیختهای کاش وقتی که می خوابم میانه ی شب برنخیزمو صبح هم دیرتر از همه بیدار شوم و یادم نباشدای کاشاستغاثه را قلبی خواندم نه لفظی....... استغاثه 31...
ما را در سایت استغاثه 31 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmasirname0 بازدید : 40 تاريخ : شنبه 21 اسفند 1395 ساعت: 1:53

امشب هر چه در آیینه نکاه کردم خودم را مستحق ازدواج دیدم
نه ظلم درک نکردن شما برای ضرورت و فوریت اش.....
ای دریغ
که دارم ذره ذره آب می شوم
........................................................................
دیشب داشتم با خودم فکر می کردم که از میان مجرد ها 
پسران مذهبی چه قدر بدبخت اند !
بدبخت به آن معنا که خودشان را از دریای شهوت بار بازی همگان کنار کشیده اند
کنجی خزیده اند  به امیدی...
بیش از این صبر نشاید


استغاثه 31...
ما را در سایت استغاثه 31 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmasirname0 بازدید : 41 تاريخ : شنبه 21 اسفند 1395 ساعت: 1:53

اینک که دست به کیبورد برده ام گریان ام....
بازآمده ام از مبارزه ای که دیشب با نفس داشتم
آلوده نشده ام آری ولی ناراحت و دلگیرم....
خسته ام مغمومم از این جمعه ی  تنهایی
جز به تو شکایت نمیبریم و تقاضا نمی کنیم عجب است که پاسخمان نمی دهی
طاقت امان طاق شده
به یاری بیا که چیزی نمانده از دست رویم

استغاثه 31...
ما را در سایت استغاثه 31 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmasirname0 بازدید : 31 تاريخ : شنبه 21 اسفند 1395 ساعت: 1:53

اگر وابستگی ام به نگاه و نظرات شما نبود و شرم و خجالتی که باقی مانده شرح مرثیه می خواندم.نه نهمرثیه جایی است که حماسه ای رخ داده باشد ....باید در پس این لجنزارعصرگاهی شرح آلودگی می خواندمخجالتم از دیدگان شما...شرمنده ام که مسیرنام استغاثه 31...
ما را در سایت استغاثه 31 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmasirname0 بازدید : 35 تاريخ : شنبه 21 اسفند 1395 ساعت: 1:53

توصیفات:نماز صبحی که به قضا خوانده می شود اگرچه شب قبلی که صرف استغاثه هم نشدهدانشجویی که صبح می رود و با استاد صحبت می کندفی المثل خیلی رک می گوید که من این موضوع را دوست ندارماستادی که خیلی منطقی قبول می کند و از چالش های موضوع جدید می گویدپیشنهادنامه ی پروژه ی ارشدی که نوشته می شودانگار کن که 9 بار ویرایش می شود تا امضا شودمسافری که 7:30 شبانگاه با عجله نماز مغرب و عشا می خواندکنج مسجددانشگاهی که مراسم فاطمیه برقرار استشرح حالات دلی که کنج غربت مراسم فاطمیه را می خواهد و باید برود به سفر!مسافری که با تاخیر به ترمینال می رسد و راهی راه هر هفته می شودخانه ای که 12 نیمه شب پسرش را باز می یابد!اندکی وب گردی و امتناع از نوشتن این نوشته در موعد مقررشخواب به طریقی که شرح آن نتوان!قرآنی که در کنار بالش جوانی آرام گرفته استغاثه 31...
ما را در سایت استغاثه 31 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmasirname0 بازدید : 44 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 10:33

سلام
سالمم الحمد لله
.................................................
روضه ی ظهرگاهی
نشاط زندگی
لیست 22 سالگی
افکار
.........................................
خواهم نوشت
اندکی صبر

استغاثه 31...
ما را در سایت استغاثه 31 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmasirname0 بازدید : 40 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 10:33

سلام 

خودم سالمم 

برای مادرم مشکلاتب پیش آمده که به دعای شما محتاجم 

اگر وقت دارید یک حمد و اگر ندارید یگ صلوات راهی کنید 

ممنون

استغاثه 31...
ما را در سایت استغاثه 31 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmasirname0 بازدید : 30 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 10:33

باور هم نکنم فردا 40 امین روز است مادرم عمل جراحی مختصری داشت کنسل شد بسیار ناراحت است که روند درمانش چه میشود من امروز را قریب به8 ساعت صرف تحلیل یک الگوریتم رمز قطعه ای کردم بماند به یادگار نتیجه نگرفتم  به طراح سیستم رمز ایمیل زدم کد decryption  را نداد  بماند به یادگار  خدایا بدان که من مشتاق عشق تو ام...! خدایا سخت فرج میطلبم  فرج اصلی  فرج رهایی از گناه  فرج ازدواج  فرج خدمت  فرج شهادت  شاید باور نکنید ولی وسط 22 سالگی نصفه شبی لم داده ام روی زمین خوابگاه واز نفس کشیدن و مخلوق خدا بودن لذت میبرم شکر بابت این 39 روز  چه قدر اهداف بالا میطلبم  و قدم های کم توان برمیدارم شکر استغاثه 31...
ما را در سایت استغاثه 31 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmasirname0 بازدید : 26 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 10:33

از دیشب که این جا نوشتم یادم رفت که چه روزی است 

هنگامه ی استغاثهخواندن  یکهو یادم آمد 

غمی بر دلم نشست که در کلام نگنجد 

فکری شدم شاید از خود رانده ای مرا...

شاید در مجالس بدحالان دیده ای مرا و میانمان خلوت کرده ای...

شایدتر از صدایم خوشت نمی آید

40 روز گذشت انصافا! جد و جهدی نوین باید


استغاثه 31...
ما را در سایت استغاثه 31 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmasirname0 بازدید : 31 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 10:33

خدا می داند که طعم غرور شیرین می نماید ولی من می دانم که در باطن چه تلخ است....
ای آنکه جانم در دست توست خاشعم بدار به لطف خفیه ات
آنچنان که گرامی ام داشتی به لطف عیانت !
-------
پیرو وضعیت درسی در دانشگاه فعلا!
............
و درود خدا بر او باد فرمود که انسان تاجر غرور است!!

بخش ابتدایی نامه 31-نهج البلاغه
استغاثه 31...
ما را در سایت استغاثه 31 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmasirname0 بازدید : 40 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 10:33

این پیام را در تلگرام دیدم داغم تازه شد
با این عنوان انشالله مسیرنامه ی اربعین را خواهم نوشت
خاطراتی هست که چندان نهفته نشاید......

این پیام 1/5 سال پیش است
عجیب آنکه امسال قسمت شد که بروم موکب ولی نشد که کمک کنم در کارها...
استراحتی کردیم و راه افتادیم

استغاثه 31...
ما را در سایت استغاثه 31 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmasirname0 بازدید : 25 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 10:33

چرخیدن در توئیتر آنچنانی یک نفر
یاد مسیر اربعین

اصلابه هم نمی خواند
خدایا به خیر بگذران
......................................................................
خدا می داند که به لطف او  قرآنی که هنگام خواب در آغوش کشیده بودم از آتش رستم
به دعای شما محتاجم
دعایتان می کنم که نگاهتان به این وبلاگ کمک یار من است

استغاثه 31...
ما را در سایت استغاثه 31 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmasirname0 بازدید : 30 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 10:33



#استاد_بهرامی #رشد_معنوی #استغفار #توبه  #شیطان

استغاثه 31...
ما را در سایت استغاثه 31 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmasirname0 بازدید : 42 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 10:33

پیش نویس البته به جز این تکه کاغد بخش های دیگری هم هست مینویسم انشالله اتوبوس در حال حرکت بود و خط بد مرا حرجی نیست  ............................ آسمان سرخ است...انگار که قربانی عظم اش  را گرفته. کار را تمام کرده حنجر را بریده...و آنگاه که قربانی آرام گرفت خون ها را از آسمان آبی شسته....اثری نمانده مگر این سرخی کم رنگ و محو آسمان!اذان جمعه شب را می گویند و من مسافر هر هفته ی این مسبر در اتوبوس قلم به دست گرفته ام.گوشی هوشمندم! را حمایل کاغذ کرده ام (به عنوان زیردستی) و آرام آرام قلم می گردانم بر عرصه ی کاغذ بلکه عقده ی دل بگشایم اشک جمع می شود کنج چشمانم می پرسی چه می نویسم؟ می گویم انگار کن احساسات خویش را بر صفحه ی کاغذ می ریزم...اتوبوس را تاریک می کنند از نوشتن بازنمی مانم....کنار دستی ام که جوانی 28 ساله است نور گوشی اش را روشن می کندهمزمان که خودش هنذفری در گوش مستمع آهنگ است. شرمنده می شوم سریع مثلا یکی دو خطی می نویسم و تشکر می کنم ....می گوید تمام شد می خندم که آری تمام شدغافل از آنکه مگر احساس مرا پایانی هست...اصلا مگر صفحه ی کاغذ را گنجایشی هست که بخواهد احساسات ام را بچسبانم استغاثه 31...
ما را در سایت استغاثه 31 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmasirname0 بازدید : 21 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 8:08

سلام امشب را با یک حرف و یک عکس میگذرانیم:) اول آنکه جدآ با نظراتتان دلگرم میشوم و مقاوم خاصه این روز ها که از در و دیوار شهوت می بارد محیط دانشگاهی بدتر! به هرروی به این جا نوشتن وابسته شده ام به نظرات شما هم نگاهتان مستدام و اما عکس که عکس صفحه ی قفل گوشی من این روزهاست موضوع  رهایی نیست پروپوزال ارشد مدنظر است:) جمجمه ات را به خدا بسپار! وَ مِنْ کَلامٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ لِابْنِهِ مُحَمَّدِ ابْنِ الْحَنَفِیَةِ لَمَّا اَعْطَاهُ الرَّایَةَ یَوْمَ الْجَمَلِ‏ تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ ! عَضَّ عَلَی نَاجِذِکَ . اَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَکَ . تِدْ فِی الْاَرْضِ قَدَمَکَ . ٱرْمِ بِبَصَرِکَ اَقْصَی الْقَوْمِ، وَ غُضَّ بَصَرَکَ ، وَ ٱعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ. ترجمه ی فارسی خطبه 11 و از سخنان آن حضرت علیه السّلام است هنگامی که در روز جنگ جمل پرچم را به پسرش محمّد حنفیّه می داد، به او فرمود : اگر کوه ها جنبیدند تو حرکت نکن. دندان هایت را به هم بفشار. جمجمه ات را به خداوند بسپار. پایت را در زمین محکم و استوار کن. چشمت را به دورترین صفوف دشمن بدوز، و چشم استغاثه 31...
ما را در سایت استغاثه 31 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmasirname0 بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 8:08

سلام الحمدلله سالممنظراتتان از حد تشکر فراتر رفته...چه کنم به جای تشکر که مقبولتان افتد؟؟ ... دعا !یک عکس به جهت خنده :)امشب دو ساعت وقت ام صرف انتخاب و خرید از دیجی کالا شدخیرسرمان یک بن 100 تومنی هدیه داده بودند  بهمان که مثلا کالای ایرانی بخریدماحصل اش این شد :ماوس برای خانهتابه برای اتاق خوابگاهکتاب پنجشنبه فیروزه ای برای هدیه به خواهرمکتاب اشعار قیصر و فریدون مشیری هم هدیه به مهدی!بیچاره خودم !!عیش هدیه دادن اش مال من :) منصفانه است.............................................................................................پ ن: اتوبوس نوشت (دو پست قبل) به روز شد!ای آرزوی آرزو آن پرده را بردار از او استغاثه 31...
ما را در سایت استغاثه 31 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmasirname0 بازدید : 46 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 8:08